کربلا عرش خدا روی زمینه
حرم گل پسر ام البنینه
هرکی کربلا نرفت ، هیچ جا نرفته
کجا رفته هر کی کربلا نرفته ؟
همه ی عشق خدا یک گوشه جا شد
ضریح شیش گوشه ی کرب و بلا شد...
گاهی آدم دلش میخواهد کفش هایش را در بیاورد ،
یواشکی نوک پا نوک پا از خودش دور شود ،
بعد بزند به چاک! فرار کند از خودش...!!
خدایا !! من در کلبه حقیرانه خود چیزی دارم ، که تو در عرش کبریایی خود نداری!!
من چون تویی دارم و تو چون خود هرگز نداری!!
ای ماه سر به مهر سر از سجده بر مدار...
پشت سرت کسی نشسته که شق القمر کند...
یا علی /
رسیدن آداب دارد..
وقتی رسیدی باید بمانی
باید بسازی...
باید مدام یادت باشد که چقدر
زجرکشیدی تا رسیدی!
که آرزویت بوده برسی..!
وقتی رسیدی باید حواست باشد
تمام نشوی.......!
یکی از علمای نجف اینگونه نقل میکند: «برای حل مشکلى بارها به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم. روزى هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم: مولا جان، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم؟ آیا زشت نیست با وجود امام حتى به علمدار کربلا قمربنى هاشم (ع) متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟ از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم که با چهره نورانى امام زمان(عج) مواجه شدم. بدون تأمل سلام کردم. حضرت جوابم را دادند و فرمودند: نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوسل شوى، بلکه شما را راهنمایى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى. چون خواستى از حضرت ابوالفضل(ع) حاجت بخواهى، این چنین بگو: «یا ابا الغوث ادرکنى.