فراری

فرار میکنم... از خودم... تا فراری که از خودم میکنم...!

فراری

فرار میکنم... از خودم... تا فراری که از خودم میکنم...!

فراری

احساس حضور خـــــدا ،
در همه حال ،
همه مسائل را حل میکند...

" آیت الله بهجت "

پیام های کوتاه

 عشق، عشقه، رابطه ...!

عشق خوبه... خیلی هم خوبه... عاشقا باید بتونن به بقیه بگن که عاشقن... نباید بترسن و خجالت بکشند... نباید تنها باشند...

عشق خوبه... خیلی هم خوبه... عاشق نباید از چیزی بترسه... بجز از خود عشق!! از عشق باید ترسید... میگن ریشه ی کلمه ی عشق، عشقه است... عشقه نوعی گیاهه که دور چوبی که واسش حائل میکنند پیچیده میشه و اونقدر دور چوب (یا هر چیزی که بعنوان ستون میذارن کنارش) میپیچه که چوب رو کامل در بر میگیره... تا جایی که چوب دیده نمیشه و فقط و فقط گیاهه عشقه است که نمایانه...

اینم متنی از یه وبلاگ:

"بعضی معتقدند: عشق از کلمه عشقهَ گرفته شده است و عشقه نام گیاهی است پیچک مانند که بر تنه درختان و گیاهان می پیچد و عصاره و شهد آنرا می گیرد بطوری که در مواردی آن گیاه و درخت خشکیده و حیاتش به اتمام می رسد . از اینرو هر کس که از عشق برخوردار است ، با عشق و عشقه خویش بر گرده شجره مبارکه معشوق خویش می پیچد و عصاره معشوق را در درون خویش می کشد تا حدی که دیگر تفاوتی بین عاشق و معشوق ، یافت نمی شود . مجنون لیلی می شود و لیلی نیز مجنون می گردد."

عشقه در ویکی پدیا

از طرفی مولا و سرورمان حضرت علی علیه السلام که جان ما و همه ی عالمیان فدای خاک پای ایشان، فرموده اند: حب شیء یعمی و یصم...

یعنی دوست داشتن چیزی، (آدم را) کور و کر میکند...

به همین خاطر میگم از خود عشق باید ترسید...!

چون عشق وقتی باشه خیلی بدیها دیده نمیشه... یا خیلی کارهای بد با عنوان عشق و عاشقی توجیه میشه...

دوستی هایی که بین دختر و پسر های مذهبی هم هست از این قاعده مستثنی نیست... چرا میگم مذهبی؟ و چرا همش بحث بچه های مذهبی رو وسط میکشم؟ چون این قشر بیشتر روی اعتقادات حساسن...

اگه دختر و پسر، اعتقادات محکمی نداشته باشند خب یه مدت با هم دوستن و بعد هم اگه جدا بشن نهایتا اگه آسیبی باشه عاطفیه... ولی اگه کسی روی محرم و نامحرمی حساس باشه و رابطه داشته باشه با جنس مخالفش، اگه به هر دلیلی جدا بشن علاوه بر آسیب روحی و عاطفی، عذاب وجدان هم داره که چرا من با یه نامحرم رابطه داشتم... و این همیشه توی ذهنش می مونه...

اگه دوستی های بین دختر و پسر رو به دو دسته تقسیم کنیم، یه دسته اونایین که اعتقاد مذهبی ندارن... و دسته ی دوم یا پسر و دختر مذهبی ان و یا یکی از اون دو طرف اعتقادات مذهبی نسبتا محکمی دارند...

این هم که بچه مذهبی ها حتی اگه اعتقاداتشون قوی باشه، با جنس مخالفشون ارتباط داشته باشند، چیز غیر ممکنی نیست، عجیب هم نیست، نباید هم دارشون زد و کلا از دین بیرونشون کرد، هرچند که خب باید قبول کنیم کار خوبی نیست... با این شرایط ازدواجی که خانواده ها میذارن و این مسئولین .....!!!

خب دسته ی اول... اونایی که اعتقادات مذهبی ندارن، نمیدونم عروسی مختلط دارن و ....

اینا یه مقدار رابطه ی بین دختر و پسر واسشون حل شده تره و به عنوان کار ناپسند بهش نگاه نمی کنند... یه دختر و پسر یه مدت با همند، خیلی کم پیش میاد رابطشون به ازدواج ختم بشه چون خودشون هم میدونن که از اول طرف مقابلشون رو صرفا واسه یه سری موراد خاص میخوان و نه اینکه شریک زندگی شون باشه یا به اصطلاح خودشون سرخر باشه!!! و بعد هم یا در موارد کمی ازدواج میکنند و جدا میشن... حالا یا راحت جدا میشن و هر کدوم میره سراغ یکی دیگه و یا یه مدت افسردگی و بعد دوباره...

حالا بریم سر بچه مذهبی های خودمون... اول کلی هم در مورد پسر و هم در مورد دختر بگیم:

اگه دختر مذهبی باشه پسر نباشه و یا برعکس، که خب جدایی تو این نوع روابط قطعا به فرد مذهبی آسیب بیشتری میزنه... از لحاظ روحی و عاطفی...

حالا چرا؟

چون بچه مذهبی ها معمولا بالای نود درصدشون، هدفشون از رابطه با جنس مخالف، یه هدف مقدسه (به زعم خودشون البته)

چرا که اونا خدا رو دارن، اهل بیت رو دارن، خیلی وقتا توی هیئت امام حسین کار کردن، روضه میرن و... اینا توی وضعی نیستن که صرفا یه نفر رو بخوان که هوس هاشون رو برطرف کنه... یعنی ممکنه توی دسته ی اول از روی هوس با هم دوست بشن و یه مدتی بمونند ولی معمولا بچه مذهبیا اول از یکی خوششون میاد بعد فکرشون میره سمت ازدواج...! فکرشون نمیره سمت دوستی و نمیدونم کافی شاپ رفتن و...

یه دوستی داشتم به من میگفت: "من یکی رو میشناسم که طرف مذهبیه ولی دوست دختر داره... اونوقت اینا واسه نماز شب زنگ میزنن به هم و همدیگرو بیدار میکنن! فکرشو بکن! "

ببینید! نمونه ش همین دوستِ دوست ما!!

این یکی از مثالای رابطه دو جنس مخالف بین بچه مذهبیاست... یعنی اینا هم میخوان عشق رو بین خودشون داشته باشند و هم نمی خوان این عشق خدا رو ازشون بگیره... ( اینکه این کار درسته یا نه، بماند!)

میگن زمان امام صادق علیه السلام از یکی خیلی تعریف میکردن که خیلی کارش درسته و ازین حرفا... یه روز امام اون شخص رو تعقیب میکنن میبینن طرف میره نونوایی نون میدزده، بعد میره نون ها رو بین فقرا تقسیم میکنه!!!

ازش میپرسن این چه کاریه؟ طرف میگه خود خدا گفته هر کار اشتباه یک گناه و هر کار خوب ده تا ثواب داره، حالا من سه تا نون دزدیدم میشه سه تا گناه بعد بین سه تا فقیر تقسیم کردم شد سی تا ثواب! اون 3 تا گناه رو که کم کنیم میشه 27 تا ثواب!!! حالا شده حکایت دختر و پسر نامحرمی که با هم دوستن و همدیگرو واسه نماز بیدار میکنن!!!!

و اما...

اتفاقاتی که توی رابطه جنس مخالف برای بچه مذهبیا میفته معمولا به شکل زیره :

1-  بهترین حالت اینه که قضیه به ازدواج ختم بشه... و خب این امر مستلزم اینه که زود این کار انجام بشه... یعنی نهایتا چند ماه بعد از این رابطه، آقا پسر یه اقدامی بکنه که کار به جاهای باریک نکشه...

2-  اگه رابطه بیش از چند ماه طول بکشه معمولا دووم نمیاره... ولی از بین هم نمیره.. حالا چجوری؟!

چون بچه ها مذهبی ان، به لطف و فضل خدای مهربون و اهل بیت علیهم صلواتهم اجمعین، بعد از یه مدت معمولا یه تلنگری میخورن، یه اتفاقی واسشون میفته، یهو به خودشون میان میبینن که ای دل غافل! این راهی که دارن میرن به ترکستانه! بخاطر همین یکیشون پیش قدم میشه تا اون یکی رو از خواب بیدار کنه! بهش میگه فلانی ما اگه واقعا خدا رو قبول داشته باشیم که حرام خدا رو انجام نمیدیم، بیا رابطمون رو قطع کنیم اگه خدا بخواد و به صلاحمون باشه ایشالا به هم میرسیم...!

میگه نمیدونم اگه به هم نرسیم اونوقت اینهمه گناه کردیم مثلا، با هم بیرون رفتیم، حرف زدیم، خندیدیم و...

معمولا هم دو طرف به خودشون میان و هر چند سخت، رابطشون رو قطع میکنند... بعد از قطع رابطه هم تا مدتی حالشون خوبه و خدا رو شکر میکنن و پیش خودشون عذاب وجدان دارن و از خدا معذرت میخوان و تشکر میکنن که نجاتشون داد و کمک کرد تا بیش از این نلغزند و کار جبران ناپذیری انجام ندند و دعا میکنند که به هم برسن و ...

اما بعدش یه سریاشون همین فرمون میرن جلو و دیگه ادامه نمیدن... ولی عده ی دیگه ای هم هستند که بعد از مدتی دوباره برمیگردند... خب واقعا اینجا بحث همون عشق پیش میاد... خیلی سخته دو نفری که نیت شون ازدواج بوده بخوان اینقدر راحت از هم جدا بشن... معمولا بعد از مدتی دلتنگی غالب میشه و یا دختر و یا پسر یکیشون دوباره سعی میکنه ارتباط رو برقرار کنه و دوباره روز از نو...!

فقط یه سری چیزاست که رعایت نکردنش میتونه واقعا آدم رو داغون کنه...

اینجا دیگه بحث کلی نیست... بحث بیشتر روی دخترای مذهبیه...

خب خدا صفت غیرت رو توی وجود مرد بیشتر قرار داده... این از این...

وقتی رابطه باشه، حرفای عاشقانه باشه، همه چیز خوب باشه، خب عشق قوی میشه، عشق که قوی بشه دیگه چشم کور میشه و گوش کر...

ممکنه کارای جبران ناپذیری انجام بشه... از ساده ترینش که دختر عکساش رو (با پوشش کامل) برای پسر بفرسته، شروع میشه و کم کم واقعا خطرناک میشه... عکس بدون حجاب، بیرون رفتن با هم، لمس کردن و...

حالا اگه بعد از مراحل بالا ازدواج شکل بگیره حداقل خیال دو طرف راحته... ولی وای از روزی که ازدواجی شکل نگیره... اگه آقا پسر بخواد با یه دختر مذهبی دیگه ازدواج کنه همیشه عذاب وجدان اینو داره که من یه روزی دستای یه دختر دیگه رو گرفتم و این رو نمیتونه به زنش بگه چون احساس گناه میکنه، و یا میگه نکنه زن من هم اینجوری باشه؟ نکنه قبلا کسی دستاش رو گرفته باشه؟

از اون طرف هم دختر خانوم اگه شوهرش مذهبی باشه و خوب باشه، همیشه پیش خودش میگه اگه بدونه من قبلا با یکی دوست بودم، چی میشه؟ یا پیش خودش همیشه ناراحت اینه که مثلا شوهر من پاک و خوبه اونوقت من قبل از ازدواج با یه پسر دیگه بودم، عکس بدون روسری و بدون لباس من رو دیده نمیدونم دستم رو لمس کرده و...

ایناست که زندگی رو زهر میکنه واقعا...

حرفی که بعد از این همه روضه و قصه میخوام بزنم اینه که واقعا به حق خود حضرت زهرا سلام الله علیها امیدوارم رابطه ها به ازدواج ختم بشه در صورت صلاح و یا اگه به ازدواج ختم نمیشه دختر و پسرای مذهبی مون در حد اعتدال رابطه داشته باشند... رابطه ای که توی اون پل ها خراب نشن... حریم ها از بین نرن... حرمت دختر و غرور پسر حفظ بشه... رابطه ای که اگه یه روزی کات شد، عذاب وجدان کارهای انجام شده یقه ی دو طرف رو نگیره...

و البته در وهله اول امیدوارم انشاالله ازدواج جای همه ی این دوستی ها رو بگیره... بیایم همه از خدا بخوایم... آمین...

 

پ.ن: تمامی مثالهایی که زدم یه جورایی واقعی بودن... یعنی تجربه هایی که توی سه چهار سال گذشته، دوستام من رو امین خودشون دونستن و اومدن واسم تعریف کردن... در واقع این متن بر اساس تجربیات دوستان خوب منه.. که الحمدلله الان اکثرشون زندگیشون خوب پیش میره...

پ.ن 2 :

همه ی بی ادبی ها و کم و کاستی های این متن رو به بزرگی خودتون بر این حقیر ببخشایید...

یا علی...

  • ایلیا فاطمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی